شخصی‌نوشت‌ها

هر وقت خواستی بفهمی کسی چه‌قدر عمیق دوستت دارد، و ارزشت برایش را محک بزنی، وقتی تو دلگیری و ناراحت، مخصوصا از چیزی مربوط به او، ببین آیا رضایت می‌دهد به لبخند لب‌هایت، و یا، می‌کوشد چشم‌هایت را بخنداند؟…

smile

عشق همیشه عشق است؛ همیشه عشق می‌ماند.

عشقی که تبدیل به نفرت می‌شود با مفهوم عشق بیگانه‌ست. شاید بشود اسمش را گذاشت توقع، خودخواهی، مازوخیسم، هوس، هیجان، تعهد، لذت‌طلبی و یا هر چیز دیگری.

درون عشق درد و رنج و محنت و دوری بی‌معناست.

عشق یعنی یک احساس ناب ِ بی‌نظیر، که بدون اینکه بخواهی و بفهمی درونت ایجاد، و تعریف می‌شود و تا ابد در تو خواهد ‌ماند. همین…

 

پی‌نوشت: موزیک گروهی بچه‌های آکادمی گوگوش [دانلود]

خداییش ببینین چه‌قدر صدای آرمین و آوا قشنگ ِ. و البته انرژی ماهان…

بعد از سه سال درس خوندن تو دانشگاه، هنوز گاهی مامان می‌پرسه: “راستی فردا می‌ری مدرسه؟” یا “فردا مدرسه داری؟”

وقتی من :| نگاش می‌کنم غش می‌کنه از خنده و می‌گه: “ای وای ببخشید دانشگاه، دانشگاه

بعد بابا اضافه می‌کنه: “این‌قدر قشنگ حرص می‌خوری که آدم دوس داره همه‌ش ازت بپرسه کی می‌ری مدرسه پس؟ مهدکودک اصن!!!”

و من همچنان :| می‌مونم، حرص می‌خورم و حرص می‌خورم فقط…

– رفتم پیش دکتر، گفته وضعیت کمرت به اندازه‌ای حاد ِ که حتی اگر شمش طلا هم روی زمین باشه، نباید خم بشی و برداری اونو. بهش گفتم آقای دکتر جگر گوشه‌م به کمک من نیاز داره، طلا و سلامتی کمرم چه ارزشی داره؟!…

این حرف رو مامان دختر جوونی گفت که ام‌اس داشت و اومده بود فیزیوتراپی. دخترک لبخند زد، اما تو نگاهش تلخی و اندوه موج می‌زد که فقط کسی می‌تونست طعم اون نگاه رو بچشه که تجربه‌ی کمابیش مشابهی داشته باشه.

خانواده و اغلب، مامان‌ها فکر می‌کنن با حرفایی از این دست نشون می‌دن که چه‌قدر بچه‌شونو عاشقانه دوست دارن، غافل از اینکه…

 

شما چی فکر می‌کنین؟ به نظرتون این جمله رو چطور می‌تونین کامل کنین؟ خودتون رو بذارید جای کسی که مشکل حرکتی داره و این حرف رو از مادرش می‌شنوه. حس شما اون لحظه چی خواهد بود؟

گوشیم زنگ می‌خوره:

– سلام. روز بخیر. از همراه اول تماس می‌گیرم.

– سلام. ممنون. بفرمایید.

– وااای سلام عزیـــزم! می‌شه گوشی رو بدی به مامان یا بابات؟؟

من: :|

              

تا حالا شش هفت بار با همچین مکالمه‌ای مواجه شدم و بعد شدیدا حرص خوردم!! اونایی که صدای من رو شنیدن می‌دونن که دیگه این‌قدرم صدای من بچه‌گونه نیست که! ای بابا!

پی‌نوشت: یــــــــک دنیا ممنونم از آرش عزیز، بابت طراحی این قالب قشنگ، یکی از بهترین هدیه‌هایی که گرفتم… صادقانه بگم، به دل من که خیلی نشست. دوست دارم نظرات شما رو هم بدونم. نظرتون در مورد نمایش پست‌ها به این شکل چیه؟

درباره من

سارایی هستم که قبلا تارا میرکا بود اما از یک جایی به بعد خواست با اسم واقعی‌ش بنویسه. اینجا از فکرهام و تجربه‌های شخصیم می‌نویسم که برام مهم هستن و بهم کمک می‌کنن آدم بهتری باشم تا شاید برای شما هم مفید باشه. روانشناسی خوندم که خب از این جهت که گاهی رو نوشته‌هام اثر می‌ذاره خواستم بدونین :دی. به خاطر یه مشکل جسمی از ویلچر استفاده می‌کنم اما زندگی عادی خودمو دارم، انگار نه انگار! اصولا برام مهم نیست چه محدودیتایی دارم باید به جایی که می‌خوام برسم و این یه دستوره!! اگر وبلاگ من رو تو وبلاگتون لینک کردین لطفا بهم بگین. بسی مچکرم :]

برای ارتباط با من میتونید از صفحه "تماس با من" استفاده کنید.

شبکه‌های اجتماعی

FacebookTwitterInstagramGoodreadsIMDB