آرشیو ماهانه: نوامبر 2016

تو رابطه، تقریبا همیشه حرفایی که نمی‌زنی از حرفایی که می‌زنی مهم‌ترن.

وقتایی که با خودت می‌گی بیخیال این حرف مهمی نیست چیزای مهم‌تری واسه گفتن هست، ساده رد می‌شیم، همون لحظه‌هاست که باید ترمز دستیو کشید. اونجا مرز زندگی‌های معمولیه. نباید آدم بذاره راحت از اون مرز رد بشه چون وقتی شد، نه اینکه بگی راه برگشتی نیست، هست، فقط سخته. همیشه برگشتن سخت‌تره. مثل حرکت تو سرازیری و تفاوتش با سربالایی می‌مونه. باید با چشمای باز نگاه کرد، مسیر رو به دقت انتخاب کرد و آهسته و هوشیار و مست حرکت کرد.

    چه فایده دارد که آدم به دنبال کسی که می‌کوشد تا فرار کند و هرچه دورتر رود، بدود؟

    * برگرفته از کتاب دنیای سوفی

    %d9%82%d8%a7%d8%b5%d8%af%da%a9

    درباره من

    سارایی هستم که قبلا تارا میرکا بود اما از یک جایی به بعد خواست با اسم واقعی‌ش بنویسه. اینجا از فکرهام و تجربه‌های شخصیم می‌نویسم که برام مهم هستن و بهم کمک می‌کنن آدم بهتری باشم تا شاید برای شما هم مفید باشه. روانشناسی خوندم که خب از این جهت که گاهی رو نوشته‌هام اثر می‌ذاره خواستم بدونین :دی. به خاطر یه مشکل جسمی از ویلچر استفاده می‌کنم اما زندگی عادی خودمو دارم، انگار نه انگار! اصولا برام مهم نیست چه محدودیتایی دارم باید به جایی که می‌خوام برسم و این یه دستوره!! اگر وبلاگ من رو تو وبلاگتون لینک کردین لطفا بهم بگین. بسی مچکرم :]

    برای ارتباط با من میتونید از صفحه "تماس با من" استفاده کنید.

    شبکه‌های اجتماعی

    FacebookTwitterInstagramGoodreadsIMDB