جمعه فیلم Before I Go to Sleep رو دیدیم. قبل از دیدنش از سایت IMDB ژانر و امتیازشو چک کردم.
ژانر فیلم Before I Go to Sleep رمزآلود، درام، عاشقانه بود و امتیازش ۶.۳ بودم. یه جورایی خودم رو آماده دیدن یک فیلم متوسط کرده بودم که با اولین سکانس فیلم میخکوب شدم!
داستان در مورد خانومی هست با بازی عالی نیکول کیدمن، که هر روز صبح از خواب بیدار می‌شه و هیچی از روز قبل و روزهای قبلش یادش نمیاد. آخرین خاطره‌ش تو چهل سالگی برمی‌گرده به بیست ســــال قبل! تا اینکه ارتباطش با یک متخصص اعصاب زندگیش رو زیر و رو می‌کنه و …
من از دیدن این فیلم خیلی لذت بردم و حتما توصیه‌ش می‌کنم. به نظر من یکی از ویژگی‌های مهم یه فیلم با ژانر معمایی اینه که قدرت اساسی تو سوپرایز کردن بیننده داشته باشه و شخصیت فیلم برات این‌قدر قابل لمس بشه که بتونی خودت رو تو بطن داستان ببینی و Before I Go to Sleep به خوبی از پس این کار براومده.

Before I Go to Sleep

خطر لو رفتن داستان:
[اگر می‌خواین این فیلم رو ببینید، این بخش رو بعد از دیدن فیلم بخونید.]
تو یه سکانس دکتر نش به کریستین می‌گه شواهد نشون می‌ده که قبل از حمله‌ای که بهش بشه در حال خیانت به همسرش بوده. کریستین با تعجب می‌گه ولی فکر نکنم من از اون مدل زن‌هایی باشم که به شوهرشون خیانت می‌کنن. و دکتر نش می‌گه از کجا می‌دونی؟؟
این سکانس رو من خیلی زیاد دوست داشتم. شناختی که کریستین از خودش داشت مربوط به بیست سالگیش بود و به نظرش خیلی دور از ذهن بود که به شوهرش خیانت کرده باشه! و این دقیقا فکری هست که خیلی از ماها ممکنه داشته باشیم.

این دقیقا مطابقه با این فکر که «مرگ مال همسایه‌ست». همه چیزایی که ما خودمونو از اونا مبرا می‌دونیم، ممکنه سراغ خودمون بیاد با اینکه اصلا فکرشم نمی‌کردیم.
بیاین هیچوقت به خودمون غره نشیم و هیچوقت دست از خودکاوی کردن خودمون برنداریم. اتفاقا برعکس، هروقت دیدیم یه ویژگی‌های توی دیگران برامون خیلی آزاردهنده‌ست دنبال اون ویژگی درون خودمون بگردیم!

2 پاسخ به Before I Go to Sleep

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

~x( x-( o^: o:-) i-) b-) [-( @-> @-) >>: >:p >:D< >:) =p~ =d> =; =)) <:-p ;;;) ;;) ;) :| :x :D :> :-ss :-s :-p :-o@ :-o :-j :-h :-b :-? :-> :-< :-/ :-& :-$ :- :* :)) :) :(( :( 8-} 8-> -0- (:| #:-s #-o
درباره من

سارایی هستم که قبلا تارا میرکا بود اما از یک جایی به بعد خواست با اسم واقعی‌ش بنویسه. اینجا از فکرهام و تجربه‌های شخصیم می‌نویسم که برام مهم هستن و بهم کمک می‌کنن آدم بهتری باشم تا شاید برای شما هم مفید باشه. روانشناسی خوندم که خب از این جهت که گاهی رو نوشته‌هام اثر می‌ذاره خواستم بدونین :دی. به خاطر یه مشکل جسمی از ویلچر استفاده می‌کنم اما زندگی عادی خودمو دارم، انگار نه انگار! اصولا برام مهم نیست چه محدودیتایی دارم باید به جایی که می‌خوام برسم و این یه دستوره!! اگر وبلاگ من رو تو وبلاگتون لینک کردین لطفا بهم بگین. بسی مچکرم :]

برای ارتباط با من میتونید از صفحه "تماس با من" استفاده کنید.

شبکه‌های اجتماعی

FacebookTwitterInstagramGoodreadsIMDB