بعد از سه سال درس خوندن تو دانشگاه، هنوز گاهی مامان میپرسه: “راستی فردا میری مدرسه؟” یا “فردا مدرسه داری؟”
وقتی من نگاش میکنم غش میکنه از خنده و میگه: “ای وای ببخشید دانشگاه، دانشگاه”
بعد بابا اضافه میکنه: “اینقدر قشنگ حرص میخوری که آدم دوس داره همهش ازت بپرسه کی میری مدرسه پس؟ مهدکودک اصن!!!”
و من همچنان میمونم، حرص میخورم و حرص میخورم فقط…
17 پاسخ به اصن بگو مهدکودک! راحت باش شما!