سخت است. وقتی بعد از مدت‌ها یا شاید حتی برای اولین بار در زندگیت بنشینی فکر کنی بی‌وقفه، و دوان دوان در میان انبوه خاطرات و افکارت بخواهی سردربیاوری اینجا که ایستاده‌ای کجاست؟ کجا می‌روی؟ چرا؟ و یک بازنگری عمیق به مسیر.

                     

همه‌ی تصمیم‌های مهم زندگیت را به عقب بازگردانی و این بار بخواهی از درون خودت بهشان نگاه کنی و نگاه‌های درونی‌شده‌ات که مال تو نیستند را دور بریزی. خود ِ واقعی‌ات را جستجو می‌کنی، می‌خواهی همان باشی و به جهنم اگر کسی خوشش نیاید. از نو بسازی و نترسی از تغییر. سوال “اگر نمی‌ترسیدی چه می‌کردی؟” از کتاب چه کسی پنیر مرا جابه‌جا کرد را بارها از خودت بپرسی و بیشتر و بیشتر فاصله بگیری کرده‌هایت در حال حاضر!

و از لابه‌لای همه‌ی این‌ها لبخند دردناکی بزنی و در ذهنت طنین بیفتد که: اوووه چه دورم از خودم…

پی‌نوشت: از عصار خوشم میاد اما ترانه‌هاش چندان باب میل من نیست. این آهنگ که حدس می‌زنم خیلی‌ها نشنیده باشنش شاهکار عصار ِ از دید من و شده آهنگ شب‌های من… پیشنهاد می‌کنم حتما دانلودش کنین: [کلیـک]

22 پاسخ به مبهوت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

~x( x-( o^: o:-) i-) b-) [-( @-> @-) >>: >:p >:D< >:) =p~ =d> =; =)) <:-p ;;;) ;;) ;) :| :x :D :> :-ss :-s :-p :-o@ :-o :-j :-h :-b :-? :-> :-< :-/ :-& :-$ :- :* :)) :) :(( :( 8-} 8-> -0- (:| #:-s #-o
درباره من

سارایی هستم که قبلا تارا میرکا بود اما از یک جایی به بعد خواست با اسم واقعی‌ش بنویسه. اینجا از فکرهام و تجربه‌های شخصیم می‌نویسم که برام مهم هستن و بهم کمک می‌کنن آدم بهتری باشم تا شاید برای شما هم مفید باشه. روانشناسی خوندم که خب از این جهت که گاهی رو نوشته‌هام اثر می‌ذاره خواستم بدونین :دی. به خاطر یه مشکل جسمی از ویلچر استفاده می‌کنم اما زندگی عادی خودمو دارم، انگار نه انگار! اصولا برام مهم نیست چه محدودیتایی دارم باید به جایی که می‌خوام برسم و این یه دستوره!! اگر وبلاگ من رو تو وبلاگتون لینک کردین لطفا بهم بگین. بسی مچکرم :]

برای ارتباط با من میتونید از صفحه "تماس با من" استفاده کنید.

شبکه‌های اجتماعی

FacebookTwitterInstagramGoodreadsIMDB