پذیرش

تو یه رابطه صادقانه، واسه پذیرش داشتن، واسه عشق گرفتن، نیازی به دروغگویی نیست. اگر هر کدوم از ما تو رابطه‌ای باشیم که نیاز ببینیم خودمون رو مخفی کنیم تا دوست داشته بشیم، دروغ بگیم تا از دعوا جلوگیری کنیم، اون رابطه به جای رشد ما، به جای آرامش، به جای شادی، برامون سرکوب، درگیری ذهنی و ناراحتی به بار میاره.
از نشونه‌ها غافل نشیم.

اولین قدم واسه حل و فصل، یا تغییر یه ویژگی خودمون که نمی‌پسندیمش، پذیرفتنشه!

اگر بخوایم زود عصبانی نشیم، زود نرنجیم، غیبت نکنیم، دروغ نگیم، و… ، اول باید به خودمون بگیم من زود عصبانی می‌شم، زود می‌رنجم، غیبت می‌کنم، دروغ می‌گم، و… ، و دوست ندارم این کار رو بکنم. نمی‌‌‌خوام این وضعیت ادامه داشته باشه و می‌خوام تغییر کنم.

به زبون بیار. بپذیر!

همیشه اتفاقاتی که تو زندگی میفته دست ما نیست. یا حتی بهتر ِ بگم خیلی وقتا از قدرت پیش‌بینی ما خارج ِ. چیزایی که تو واسه‌شون آمادگی نداری، و پذیرشش سخت ِ.

مثل تصمیمی که یکی دیگه می‌گیره و مستقیما رو زندگی تو تاثیر می‌ذاره. تصمیمی که مربوط به خودش و زندگی خودش ِ و مسئولیتش هم به عهده‌ی خودش ِ اما تورو هم درگیر می‌کنه.

در نگاه اول سعی می‌کنی تغییرش بدی، هزارتا بهانه میاد تو ذهنت، می‌گی انصاف نیست، فولان، بیسار…

اما بعد که عمیق‌تر نگاه می‌کنی، ناگهان متوجه می‌شی تنها کاری که باید بکنی این ِ که به تصمیمش احترام بذاری.

گاهی انجام دادن هر کاری اشتباه ِ. دخالت تو تصمیم یکی دیگه اشتباه ِ. دخالت تو مسیری که آدما واسه خودشون تعیین می‌کنن اشتباه ِ. ما که نمی‌دونیم چی واسه یکی دیگه بهتر ِ! شاید اون تصمیم، واسه خودشون بهترین باشه. چرا باید همیشه فکر کنیم ما صلاح و مصلحت آدمایی که دوستشون داریم رو بهتر تشخیص می‌دیم؟ مگه ما خداییم؟!

و در نهایت یادمون باشه ما مسئول انتخاب‌های دیگران نیستیم. ما فقط می‌تونیم نظرمون رو بگیم. می‌تونیم تلاش کنیم کمک کنیم. ولی اینکه آخر هر کسی چه تصمیمی بگیره و چه مسیری رو انتخاب کنه دست خودش ِ، چون این زندگی خودش ِ…

اما هنوز یه حق انتخاب واسه ما باقی مونده. اینکه چطوری با تصمیمی که واسه‌مون گرفته شده کنار بیایم…

همیشه یه حق انتخاب هست، همیشه، تو هر شرایطی. فقط باید پیداش کرد.

این رو یادمون بمونه…

 

پی‌نوشت: عاشق آهنگ “چه خواب‌هایی” از آلبوم جدید شادمهر شدم. عالی ِ… [دانلود]

درباره من

سارایی هستم که قبلا تارا میرکا بود اما از یک جایی به بعد خواست با اسم واقعی‌ش بنویسه. اینجا از فکرهام و تجربه‌های شخصیم می‌نویسم که برام مهم هستن و بهم کمک می‌کنن آدم بهتری باشم تا شاید برای شما هم مفید باشه. روانشناسی خوندم که خب از این جهت که گاهی رو نوشته‌هام اثر می‌ذاره خواستم بدونین :دی. به خاطر یه مشکل جسمی از ویلچر استفاده می‌کنم اما زندگی عادی خودمو دارم، انگار نه انگار! اصولا برام مهم نیست چه محدودیتایی دارم باید به جایی که می‌خوام برسم و این یه دستوره!! اگر وبلاگ من رو تو وبلاگتون لینک کردین لطفا بهم بگین. بسی مچکرم :]

برای ارتباط با من میتونید از صفحه "تماس با من" استفاده کنید.

شبکه‌های اجتماعی

FacebookTwitterInstagramGoodreadsIMDB