موزیک
این چند سال، اینقدر از اخبار، تلویزیون، سینما، وبلاگ، کتاب و حتی گاه موزیک ایران دور بودم که انگار تو این مرز و بوم زندگی نمیکردم!
حدود ۴سال طول کشید تا من وقایع اخیری رو هضم کنم و پشت سر بذارم که باعث نادیده گرفتن هرچیزی با حال و هوای ایران میشد!
به ایران برگشتم! از نظر ذهنی! و از این برگشت احساس خوبی دارم. حس کسی رو دارم که بعد از چند سال از کنار میدون آزادی که رد میشه یه نفس عمیق میکشه، از هوای آلوده تهران به سرفه میفته، اما به سرفهش لبخند میزنه…
اونقدر مستم از بارش بارون که دلم نمیاد چراغ اتاقم رو روشن کنم. دوست دارم فضای اتاقم همینطوری غرق در اعکاس آسمون ابری باشه. و اینقدر لبریز از لذت که دلم نمیاد موزیکی روشن کنم. صدایی زیباتر از صدای بارون هم داریم مگه؟؟
مث کسی ام که یه گیلاس مشروب صد ساله دستشه و هر بار یه کم ازش رو مزه میکنه. منم با هر ثانیه از شنیدن صدای بارون جرعه جرعه مست میشم…