غربت
یه کاری پیش اومد بابا ازم خواست یه آدرس یا شماره از شخصی رو پیدا کنم که مربوط بود به حدود ۷-۸ سال پیش. میدونستم عمر جیمیلم در این حد نیست و احتمالا بتونم تو کوچه پسکوچههای ایمیل یاهوی بهتاریخپیوستهم نشونی ازش بیابم.
و باز کردن ایمیل یاهو همان و هجوم خاطرات همان…!
تو ایمیلم پر بود از کسانی که یا الان تو زندگیم حضور نداشتن یا کمرنگ شده بودن و یا حتی از دنیا رفته بودن!
ذهنم تو خاطرات ۷-۸ سال پیش گیر کرد، گم شد. مبهوت موندم… اگر هفت هشت سال پیش کسی بهم میگفت زندگیت اینقدر تغییر میکنه و این اتفاقا توش میافته احتمالا فقط بهش میخندیدم!
این روزها خیلی خوب است، خیلی… هرگز دوست ندارم به اون دوران برگردم!