دانلود
تم متن: عسلبانو – سیاوش قمیشی [دانلود]
عسل بانو
هنوزم پیش مایی
اگرچه دست تو دست من نیست
هنوزم با تو ام تا آخرین شعر
نگو وقتی واسه عاشق شدن نیست
خوب یادمه اولین باری که این آهنگ رو شنیدم. اون موقع اوضاع اینجوری نبود که شما دلت بخواد یه آهنگ رو بشنوی سریع گوگلش کنی (سرعت به حدیه که جملهی تو گوگل سرچ کنی نمیتونه عمقش رو برسونه) و تق بزنی دانلود و گوش بدی. یه بار یکی خطاب بهم گفت تو «عسل بانو، عسل گیسو، عسل چشم»ی هستی واسه خودت. بعد از اون همیشه دوست داشتم این آهنگ سیاوش قمیشی رو بشنوم. یه روز اتفاقی بابا داشتن رادیو گوش میدادن و این آهنگ پخش شد. چنان محوش شدم که داشت اشکم درمیومد از اینکه نمیتونم دوباره و چندباره گوش بدم. بعدها که این آهنگ شد پای ثابت پلیلیستم و هر بار غرقش میشم یه خاطره به درونش اضافه میشه. کمکم با این آهنگ سوت زدن رو آهنگ رو هم یاد گرفتم و آموزشم با آهنگ علامت سوال شادمهر و بارون گروه آریان کامل شد و تونستم رو هر آهنگی سوت بزنم. باروم بشه یا نه، این آهنگ بیش از ده سال از خاطرات تلخ و شیرین زندگیمو تو خودش جا داده. ده سال. باورم میشه؟
…هنوزم زیر رگبار ترانه کنار خاطرات تو میشینم…
گاهی هم از خودت میپرسی حکمتش چیه که خدا این همه تمایل وحشتناک به استقلال و آزادی تو وجودت به ودیعه نهاده و از طرف دیگه، مشکلی رو بهت داده که حتی تو خیلی از کارای جزئی و پیشپاافتاده ناچاری، دقیقا ناچاری، از اطرافیانت کمک بگیری.
و این سوالیه که به قول سیامک عباسی، یه وقتا یه دردایی تو دنیا هست، که آدم رو از ریشه میسوزونه…
شهر بارونی – سیامک عباسی [دانلود]
گاهی وقتا دلت میخواد یه اتفاق خاصی بیفته و بعد دچار توهم اتفاق افتادنش میشی…
گاهی هم یه اتفاقی افتاده که چون دلت نمیخواسته رخ بده، خودت رو توجیه میکنی که اتفاق نیفتاده…
میبینین؟
ریشهی خیلی از مشکلات اینه که خواستههای دل رو واقعیت فرض میکنیم.
اگر آدم خودش رو عادت بده وسط حقیقت زندگی کنه ذهنش پر از آرامش میشه.
به قول عباس معروفی، به همین سادگی ست، شاید هم سادهتر.
متناسب با حال و هوای پست: نگفته بودی / مازیار فلاحی [دانلود]
خیلی وقت ِ که دچار خودسانسوریام. بیپرواییام به فنا رفته بود. هرچه میخواستم بنویسم باید احساسات چند نفر رو در نظر میگرفتم و بعد مینوشتم، که همون هم گم میشد لابهلای واژههایی پر از ابهام که هر کسی به نحوی برداشتی داشت ازش…
فکر میکنم عیدی من به شما، تو سال ۹۱، تارایی هست که بیسانسور براتون خواهد نگاشت.
هرکسی حس میکنه خوندن اینجا بهش آسیب میزنه، عمیقا خواهشمندم دیگه سر نزنه. برای من خیلی خیلی سخت ِ که احساسات شما رو در نظر نگیرم ولی از اول که “یادداشتهای یک تارای بیپروا” رو شروع کردم، هدفم بیپروا نوشتن بود. اگر قرار باشه نقاب بزنم و خودم رو قایم کنم تا چیز خوشایند و همهپسندی از آب دربیاد در ِ اینجا رو بهتر ِ تخته کنم!
امروز، تقریبا خیلیها هویت واقعی من رو میدونن. اسمم رو هم که تمام خوانندههای همیشگیم میدونن. یک سری دوستان نزدیکم هم همیشه اینجا رو میخونن. چه بسا ممکن ِ کسانی هم باشن که از آشناهای من هستن و اینجا رو پیدا کردن و میخونن و من نمیدونم. یک سری احتیاطها هم از این جهت بود که نکنه اینجا فیـ.لـ.طر شه. اما دیگه هیچکدوم برام مهم نیست. دیگه بسه. خسته شدم از سانسور کردن خودم…
پینوشت:
۱- دوستان نزدیک و نسبتا نزدیک دنیای واقعی، لطفا هرگز دربارهی مسائلی که من اینجا مینویسم و خودم شخصا براتون تعریف نکردم ازم چیزی نپرسین. اگر بخوام چیز بیشتری بدونین خودم براتون تعریف میکنم! مرسی…
۲- قصد داشتم آرشیو وبلاگ قبلی رو جزء آرشیو بذارم اما بعد تصمیم گرفتم یه سری پستها رو با ذکر تاریخ، به عنوان پست جدید بذارم.
۳- از سانسورشکنیهای من فعلا این آهنگ رو داشته باشین، تا بعد بیام بنویسم براتون… :دی
حالم عوض میشه / شادمهر [دانلود]
۴- راستی سال نو مبارک. خیلی دوستتون دارم بچهها.