تنهایی
آدمی که تو رابطهست و همواره احساس تنهایی میکنه، رابطهای که نتونه احساس تنهایی آدم رو اگر نگیم حذف کنه، حداقل کمرنگ کنه، فایدهش چیه؟
وقتی تو یه رابطه هستیم ولی غمگینیم، ادامه دادن به اون رابطه احتمالا به دلیل عادت کردن و ترس از تنها شدنه. اما وقتی روراست باشیم با خودمون، وقتی از قبل تنهاییم، واقعا چیزی برای ترسیدن وجود داره؟ اگر اون رابطه از غم و مشکلات و احساس تنهایی کسی کم نکنه، بلکه اضافه هم بکنه، چرا باید بهش ادامه داد؟ چرا کسی باید فرصت آشنایی با یه فرد جدید رو از خودش دریغ کنه؟
به نظر شما علت ادامه دادن به رابطههای ناخوشایند چی میتونه باشه؟
یکی از مشکلات خیلی از ماها اینه که واسه فرار از ترس ها، مشکلات و حوصله سر رفتنامون به رابطه پناه می بریم. انگار که رابطه رو محلی میدونیم واسه تسکین و حتی حل همه چیزایی که به نظرمون خودمون از پسش برنمیایم.
از اونجایی که رابطه رو به شکل یه معجزه می بینیم، وقتی واردش میشیم و انتظاراتمون برآورده نشد (چون اصولا رابطه یه معجزه نیست)، احساس تنهایی ها و بهانه گیری ها و جر و بحثا شروع میشه و بعد دور خودمون میچرخیم که مشکل از کجاست!
غافل از اینکه خشت اول گر نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج!
خوبه که اول تکلیفمون با خودمون مشخص باشه، بعد پای یکی دیگه رو به زندگیمون بکشیم. چون رابطه ای که پایه و اساسش درست نباشه، نه تنها باری از دوشمون برنمیداره، بلکه به مشکلاتمون اضافه هم میکنه…
رابطه سالم یعنی رابطهای که بین نیازهای طرفین تعادل و همخوانی وجود داشته باشه.
وجود نیازهای متعارض و حتی گاه متفاوت، باعث ایجاد تنش و نارضایتی میشه.
قبل از ورود به رابطه، بدونیم تو زندگیمون چه مسیری رو دنبال میکنیم و بعد ببینیم طرف مقابل دورنمای زندگیش چیه. و به خودمون یادآوری کنیم، اگر تو رابطه نشه پیشرفت کرد، نشه خوشحال بود، نشه آروم بود، نارضایتی در سطح نارضایتی از صرفا رابطه باقی نمیمونه، بلکه به زندگی شخصی فرد هم نفوذ میکنه.
و برای بار هزارم… تنهایی، هزار بار بهتر از بودن تو یه رابطه ناسالم ه.
اون کسی که بخواد موقتا تنهاییهاتو پر کنه،
واسه تنها نبودن تو کنارت نیس،
واسه تنها نبودن خودش ه…!
به تنهایی ِ کسی، صرفا برای تنها نبودن خودتان نزدیک نشوید!!
درگیر ِ یک تنهــایی ِ بیدیوار…
آهنگی که مدتی ِ همراه ِ شبهای من ِ، Love Story [دانلود]