تمسخر

یه فرهنگ به شدت عذاب‌آوری که تو ایرانیا یافت می‌شه تک‌رویه. ما اصلا بلد نیستیم با همدیگه همکاری کنیم. وقتی تو یه گروه هستیم اگر کسی پیشرفتش بیشتر از خودمون باشه می‌خوایم بزنیم طرفو له کنیم. یعنی می‌خوام بگم حاضریم خودمونو به آب‌وآتیش بزنیم که بشنویم طرف از ما پایین‌تره. به جای اینکه با پیشرفت اطرافیانمون انگیزه بگیریم بیشتر تلاش کنیم و خودمونو بالاتر ببریم، دربه‌در دنبال راهی واسه پایین کشیدنش می‌گردیم. دیگه اگرم هیچ راهی واسه تخلیه عقده خودکم‌بینیمون پیدا نکردیم شروع به تمسخر و توهین می‌کنیم.
حالا وای به وقتی که خودمون به جایی برسیم، دیگه خدا رو که بنده نیستیم هیچ، کسیو در سطح و اندازه خودمون نمی‌بینیم. حاضر نیستیم دست کسیو بگیریم که مبادا به جایی برسه و جای ما رو تنگ کنه!
خلاصه از فرهنگ و تمدن فقط یه اسم ایران مونده و یه تاریخ چند صد ساله که کوروشش هم حذف شده! هیچ‌وقت نفهمیدم چرا فکر می‌کنیم ایرانیا از همه جوامع باهوش‌تر و باشعورتر و فهمیده‌ترن! واسه همینه که من همیشه می‌گم هرچی ادعای یه فرد یا یه گروه بیشتر باشه، خالی‌تر و تهی‌تره…! وقتی تو بافرهنگ باشی، فرهنگ از خودت و رفتارت می‌باره، دیگه لزومی نمی‌بینی تو چشم کسی فرو کنی یا به زور بهش بقبولونی که بافرهنگی…

کاش همه به جای تلاش برای تغییر بقیه و ایراد گرفتن از دیگران، از خودمون شروع کنیم…

بحث سر فیلـ.ـتر شدن ویچت داغ بود و یه عده می‌گفتن آره خوب شد که فیلـ.ـتر شد و یه عده می‌گفتن یعنی چی این کار! حرف‌ها در این حد نموند و چند نفر شروع کردن به همدیگه توهین کردن و اینکه تو نمی‌فهمی، بی‌شعوری، فناتیکی، و سایر تمسخرهای موجود در بازار و اسمش رو گذاشتن آزادی بیان!
یه بیماری رو به گسترشی تو جامعه وجود داره به نام «فقط من می‌فهمم بقیه کودنن!». این بیماری که متأسفانه به تعصب روی عقاید برمی‌گرده باعث می‌شه فرد نه تنها احساس کنه از بقیه برتره، بلکه به خودش اجازه بده به کسانی که عقاید مخالف دارن توهین کنه و اسمش رو بذاره آزادی!
هرچند از دید من آزادی تا جایی جزء دامنه آزادی فرد حساب می‌شه که به آزادی شحص دیگه‌ای خدشه وارد نکنه…
به عبارت دیگه به نظر من هرکس می‌تونه عقاید خودش رو بیان کنه ولی تا جایی که این عقاید شکل تمسخر یا توهین به شخص دیگه‌ای رو پیدا نکنه و این‌جاست که هرکس به یه اندازه آزاده!

درباره من

سارایی هستم که قبلا تارا میرکا بود اما از یک جایی به بعد خواست با اسم واقعی‌ش بنویسه. اینجا از فکرهام و تجربه‌های شخصیم می‌نویسم که برام مهم هستن و بهم کمک می‌کنن آدم بهتری باشم تا شاید برای شما هم مفید باشه. روانشناسی خوندم که خب از این جهت که گاهی رو نوشته‌هام اثر می‌ذاره خواستم بدونین :دی. به خاطر یه مشکل جسمی از ویلچر استفاده می‌کنم اما زندگی عادی خودمو دارم، انگار نه انگار! اصولا برام مهم نیست چه محدودیتایی دارم باید به جایی که می‌خوام برسم و این یه دستوره!! اگر وبلاگ من رو تو وبلاگتون لینک کردین لطفا بهم بگین. بسی مچکرم :]

برای ارتباط با من میتونید از صفحه "تماس با من" استفاده کنید.

شبکه‌های اجتماعی

FacebookTwitterInstagramGoodreadsIMDB