ایمیل

یه کاری پیش اومد بابا ازم خواست یه آدرس یا شماره از شخصی رو پیدا کنم که مربوط بود به حدود ۷-۸ سال پیش. می‌دونستم عمر جیمیلم در این حد نیست و احتمالا بتونم تو کوچه پس‌کوچه‌های ایمیل یاهوی به‌تاریخ‌پیوسته‌م نشونی ازش بیابم.
و باز کردن ایمیل یاهو همان و هجوم خاطرات همان…!
تو ایمیلم پر بود از کسانی که یا الان تو زندگیم حضور نداشتن یا کمرنگ شده بودن و یا حتی از دنیا رفته بودن!
ذهنم تو خاطرات ۷-۸ سال پیش گیر کرد، گم شد. مبهوت موندم… اگر هفت هشت سال پیش کسی بهم می‌گفت زندگیت این‌قدر تغییر می‌کنه و این اتفاقا توش می‌افته احتمالا فقط بهش می‌خندیدم!
این روزها خیلی خوب است، خیلی… هرگز دوست ندارم به اون دوران برگردم!

لطف کنین  زودتر ۲۴ خرداد شه، انتخابات ریاست “جمهوری” تموم شه بره ما هم به کار و زندگیمون برسیم!

اینا بس که پارانویا تشریف دارن فکر کردن تنها استفاده ما از گوگل، ایمیل و اصن به طور کلی اینترنت، براندازی نظام‌شونه!

پاک کردن صورت مساله، که این دولت بهش عادت داره، منجر به حل مساله نمیشه، اما، خیالشون راحت، خیال ما هم راحت! بعد از این همه سال، هنوز نفهمیدیم ما مردم ظلم‌پذیری نیستیم. ما مردم ظلم‌دوستی هستیم! اینه که از این مردم هیچ آبی گرم نخواهد شد! پس لطف کنید گوگل مرا پس بدهید تا مقادیری کار علمی انجام دهیم!

his

درباره من

سارایی هستم که قبلا تارا میرکا بود اما از یک جایی به بعد خواست با اسم واقعی‌ش بنویسه. اینجا از فکرهام و تجربه‌های شخصیم می‌نویسم که برام مهم هستن و بهم کمک می‌کنن آدم بهتری باشم تا شاید برای شما هم مفید باشه. روانشناسی خوندم که خب از این جهت که گاهی رو نوشته‌هام اثر می‌ذاره خواستم بدونین :دی. به خاطر یه مشکل جسمی از ویلچر استفاده می‌کنم اما زندگی عادی خودمو دارم، انگار نه انگار! اصولا برام مهم نیست چه محدودیتایی دارم باید به جایی که می‌خوام برسم و این یه دستوره!! اگر وبلاگ من رو تو وبلاگتون لینک کردین لطفا بهم بگین. بسی مچکرم :]

برای ارتباط با من میتونید از صفحه "تماس با من" استفاده کنید.

شبکه‌های اجتماعی

FacebookTwitterInstagramGoodreadsIMDB