یک نظر کاملا شخصی:
دلیل آوردن برای رد کردن وجود خدا همونقدر احمقانه ست که دلیل آوردن برای وجود خدا!
واسه پست قبل، یه کامنت داشتم با این مضمون:
“گل زرد و عشق را با هم سر سازگاری نیست . . .”
بدبینی ایشون خیلی توجهم رو جلب کرد و عمیقا لبخند زدم…
جوابی که خواستم بدم رو اینقدر دوست داشتم که حیفم اومد به کامنتدونی محدود شه:
نه عشق برای من به رنگ سرخ ِ و نه نفرت به رنگ زرد. عشق سفید ِ و حتی از نظر رنگشناسی، سفید ترکیبی از تمامی رنگهاست! و از اونجایی که نفرت تو روح و قلب من نمیگنجه، فقط عشق میمونه و هر رنگی که ادراک ما بتونه تشخیصش بده…
به امید روزی که ذهنمون رو از هر محدودیتی رها کنیم.
آمین
عشق یعنی…
هیچ فرصتی رو واسه ابراز عملی احساسش از دست نده…
آخرش وقتی کسی رو از دست میدی، همه شمعها همه دعاها، نمیتونن این حقیقت رو عوض کنن که تنها چیزی که برات مونده، یه سوراخ و خلأ بزرگ تو زندگیته ، که قبلا یه نفر که بهش اهمیت میدادی اونو پر میکرده…
*برگرفته از سریال خاطرات یک خون آشام (The vampire diaries)