تو رابطه، تقریبا همیشه حرفایی که نمیزنی از حرفایی که میزنی مهمترن.
وقتایی که با خودت میگی بیخیال این حرف مهمی نیست چیزای مهمتری واسه گفتن هست، ساده رد میشیم، همون لحظههاست که باید ترمز دستیو کشید. اونجا مرز زندگیهای معمولیه. نباید آدم بذاره راحت از اون مرز رد بشه چون وقتی شد، نه اینکه بگی راه برگشتی نیست، هست، فقط سخته. همیشه برگشتن سختتره. مثل حرکت تو سرازیری و تفاوتش با سربالایی میمونه. باید با چشمای باز نگاه کرد، مسیر رو به دقت انتخاب کرد و آهسته و هوشیار و مست حرکت کرد.
2 پاسخ به باید قبل از برگشتن نرفت یا همچین چیزی