آرشیو ماهانه: آوریل 2015
تیک تاک، تیک تاک
آخرین دقیقههای بیست و چهار ساعتی که جشن میگیریم چون تولدمونه…
دختر بهارم. هفده برام عدد مقدسی شد چون سحرگاهش به دنیا اومدم.
امسال شب تولدم میتونست بهترین باشه و در عین حال تلخترین بود. با خیلی چالشهای درونی دست و پنجه نرم کردم. سخت گذشت، سخت… اما، زنده موندم. انرژیم کمه. هنوز خستهم. انگار یه کامیون از روم رد شده باشه لهطورم اما زندهم. انگار یه چیزی درون من شکسته که اینجوری بااراده و بیاراده اشکم دم مشکمه و از چشمام سرازیر…
روز تولدم اما، روز خوبی بود. با اینکه شاید طول بکشه تا ریکاوری شم و دوران نقاهت روحی و جسمیو طی کنم، اما بهم امیدی هست!
تندباد ریشههای درختمو لرزونده. امیدوارم روزهای ملایمی در راه باشه تا بتونم باز ریشه بدوونم تو خاک و برگهام رو با آرامش به دست باد بسپارم…
آمین.