این روزها از اینترنت به جز کارای ضروری همین وبلاگ واسه‌م مونده و بس. دنیای مجازی داره برام محدودتر می‌شه و آدماش کمرنگ‌تر. یه مدت بود ارتباطاتم خیلی زیاد شده بود، آدمای زندگیم خیلی زیاد شده بودن، پریشون بودم و سرگشته. دیگه واسه خودم نبودم. یه آدمی بودم که می‌خواستم دنیای آدما رو نجات بدم و دنیای خودم این وسط داشت از دست می‌رفت. واسه همه نسخه می‌پیچیدم که هر آدمی فقط میتونه سه تا آدم خیلی مهم تو زندگیش داشته باشه و نهایتا پنج تا آدم نسبتا مهم، بقیه باید در حد خوش و بش باقی بمونن ؛ ولی به خودم که می‌رسید می‌دیدی پنج تا آدم خیلی مهم هست و ده تا نسبتا مهم و بقیه هم بازم بیشتر از خوش‌وبش! به خودم که اومدم چند روز فقط بهت‌زده بودم. انگار که از خواب بیدار شده باشم توان هیچ کاریو نداشتم. نه اینکه بخوام کاری انجام بدم در جهت کمرنگ کردن آدما، نه! اصلا همه‌چیز خودکار اتفاق افتاد.
الان تو این نقطه از زندگیم، خیلیا برام مهمن، خیلیا هستن که اگر ازم کمک بخوان هرچی در توانم باشه دریغ نمی‌کنم اما آدمای خیلی کمی موندن که من بدون اینکه بخوان براشون وقت می‌ذارم، دائم نگرانشونم و خودمو به آب و آتیش می‌زنم واسه تکون نخوردن آب تو دلشون. و آدمای خیلی کمی موندن که از من سهم دارن، که من وظیفه‌مه در خدمتشون باشم. و آدمای خیلی کمی موندن که من براشون فراتر از توانم مایه می‌ذارم.
یادت باشه نباید واسه خیلیا فراتر از توانت مایه بذاری! کلا نهایت یکی دو نفر باشن که شامل این حق ویژه باشن! این چیزیه که من بهش رسیدم، تو هم دیر یا زود بهش می‌رسی، شایدم قبل از من رسیدی. به آدما باید کمک کنیم، ولی در حد توانمون، وگرنه تهش، می‌بینی تو موندی و یه حوض خالی، که دور و برش پرنده‌ای پر نمی‌زنه! دیگه نه جونی واسه‌ت می‌مونه واسه کمک به دیگران، و نه حتی به خودت! یه حوض خالی تنهای زنده، که از قبل مرده.

2 پاسخ به حوض خالی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

~x( x-( o^: o:-) i-) b-) [-( @-> @-) >>: >:p >:D< >:) =p~ =d> =; =)) <:-p ;;;) ;;) ;) :| :x :D :> :-ss :-s :-p :-o@ :-o :-j :-h :-b :-? :-> :-< :-/ :-& :-$ :- :* :)) :) :(( :( 8-} 8-> -0- (:| #:-s #-o
درباره من

سارایی هستم که قبلا تارا میرکا بود اما از یک جایی به بعد خواست با اسم واقعی‌ش بنویسه. اینجا از فکرهام و تجربه‌های شخصیم می‌نویسم که برام مهم هستن و بهم کمک می‌کنن آدم بهتری باشم تا شاید برای شما هم مفید باشه. روانشناسی خوندم که خب از این جهت که گاهی رو نوشته‌هام اثر می‌ذاره خواستم بدونین :دی. به خاطر یه مشکل جسمی از ویلچر استفاده می‌کنم اما زندگی عادی خودمو دارم، انگار نه انگار! اصولا برام مهم نیست چه محدودیتایی دارم باید به جایی که می‌خوام برسم و این یه دستوره!! اگر وبلاگ من رو تو وبلاگتون لینک کردین لطفا بهم بگین. بسی مچکرم :]

برای ارتباط با من میتونید از صفحه "تماس با من" استفاده کنید.

شبکه‌های اجتماعی

FacebookTwitterInstagramGoodreadsIMDB