آرشیو ماهانه: آگوست 2013
از ازدواج خوشم نمیاد. چون ازدواج حداقل تو ایران، پیوند دو نفر نیست، گاهی پیوند دو تا خانواده هم نیست حتی، پیوند دو تا فامیل ه! جوری که اگر خانوادهها و فامیلها رو حذف کنی، بازم نفوذشون هست.
و از ازدواج خوشم نمیاد، چون بهش به دید معامله نگاه میشه. اینکه تو چه منافعی میدی و چهقدر ضرر میکنی، و چی به دست میاری!
تا وقتی دو نفر تو یه رابطه هستن، ممکنه هیچ مشکلی نباشه، همهچی گلوبلبلوار ادامه داشته باشه اما وای به وقتی که خانوادهها وارد رابطه بشن!
هرچند در نهایت از دید من، بهترین رابطهها، رابطهای هست که با وجود دخالتها و ابراز به ظاهر لطفهایی که در نهان به ضرر یه رابطهست، ایمن عبور کنه و یه خراش هم به بدنهش نرسه!
البته خب، چنین رابطههایی انگشتشمارند...
از حضور دو گروه از آدما تو زندگیم گریزونم:
۱. اونایی که اگر تحویلشون بگیری فک میکنن خبریه و خودشونو میگیرن.
۲. اونایی که وقتی تحویلشون میگیری دیگه ولت نمیکنن!
من بدبین نبودم! بدبین نشدم. بدبینم کردند.
اسم بعضی چیزها، روشنفکری نیست، تمدن نیست، طرزفکر اپنمایندانه نیست. اینکه یه پسر بیاد واسه دوستاش از بدن دوست دخترش بگه روشنفکری نیست. اینکه یه عروس دوماد جلوی مهموناشون س.ک.س کنن تمدن نیست.
یه تفاوتی هست، مرزی هست، بین روشنفکری و هرزگی. یه مرز مشخص!
خوشبختی یعنی تو زندگیت کسانی رو داشته باشی که وجه مشترکشون دوست داشتن تو باشه!
یعنی کسانی که در حالت عادی با همدیگه کاری ندارن، اما چون تورو واقعا دوست دارن، همدیگه رو هم دوست داشته باشن! یه دوست داشتن واقعی! نه الکی…
واسه همین اگر کسی بهت گفت من تورو دوست دارم، اما حضور کسی که واسهت مفیده و دوستت داره رو نمیتونم تحمل کنم، به نظر من، این دوست داشتن واقعی نیست! مشروطه! پشتش هزار تا اما و اگر داره! دوست داشتنی که طرفت به شرطها و شروطها دوستت داشته باشه، مقطعیه! وابسته به شرایط و زمان و مکانه!
اگر تونستی کسی رو بیقید و شرط دوست بداری، اون احساس، اون علاقه، اون دوست داشتن، تاریخ انقضا نداره!
پینوشت: واسه همدیگه دعا کنیم تو این شبا…