زمان؛ واژه‌ای که هرگز نتونستم درکش کنم…

گاهی همه‌چیز خیلی کش‌دار به نظر میاد اما چندوقت بعد که برمی‌گردی ببینی چی شد کی بود کجا رفت، اثری هم ازش نمی‌بینی.

می‌گن واسه خدا زمان مفهومی نداره، اما آیا برای ما داره؟ واقعا داره؟؟ کافی ِ ساعتامون رو جمع کنیم و چشم بپوشیم از آمد و شد ِ شب و روز. اون وقت ِ که می‌بینی یه عمر درگیر ِ چی بودی!

و هر چی سن بالاتر می‌ره، فراوانی ِ این جمله تو روزمرگیا بیشتر می‌شه که: “انگار همین دیروز بودا…”، و این “دیروز” ممکن ِ گاهی حتی چندین سال قبل باشه.

به هرحال انگار همین دیروز بود که پست قبل رو گذاشتم! امتحانا تموم شد و من خیلی خیلی احساس رهایی، خوشی و آرامش دارم!

15 پاسخ به زمان، زمان، و باز هم زمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

~x( x-( o^: o:-) i-) b-) [-( @-> @-) >>: >:p >:D< >:) =p~ =d> =; =)) <:-p ;;;) ;;) ;) :| :x :D :> :-ss :-s :-p :-o@ :-o :-j :-h :-b :-? :-> :-< :-/ :-& :-$ :- :* :)) :) :(( :( 8-} 8-> -0- (:| #:-s #-o
درباره من

سارایی هستم که قبلا تارا میرکا بود اما از یک جایی به بعد خواست با اسم واقعی‌ش بنویسه. اینجا از فکرهام و تجربه‌های شخصیم می‌نویسم که برام مهم هستن و بهم کمک می‌کنن آدم بهتری باشم تا شاید برای شما هم مفید باشه. روانشناسی خوندم که خب از این جهت که گاهی رو نوشته‌هام اثر می‌ذاره خواستم بدونین :دی. به خاطر یه مشکل جسمی از ویلچر استفاده می‌کنم اما زندگی عادی خودمو دارم، انگار نه انگار! اصولا برام مهم نیست چه محدودیتایی دارم باید به جایی که می‌خوام برسم و این یه دستوره!! اگر وبلاگ من رو تو وبلاگتون لینک کردین لطفا بهم بگین. بسی مچکرم :]

برای ارتباط با من میتونید از صفحه "تماس با من" استفاده کنید.

شبکه‌های اجتماعی

FacebookTwitterInstagramGoodreadsIMDB