زمان؛ واژهای که هرگز نتونستم درکش کنم…
گاهی همهچیز خیلی کشدار به نظر میاد اما چندوقت بعد که برمیگردی ببینی چی شد کی بود کجا رفت، اثری هم ازش نمیبینی.
میگن واسه خدا زمان مفهومی نداره، اما آیا برای ما داره؟ واقعا داره؟؟ کافی ِ ساعتامون رو جمع کنیم و چشم بپوشیم از آمد و شد ِ شب و روز. اون وقت ِ که میبینی یه عمر درگیر ِ چی بودی!
و هر چی سن بالاتر میره، فراوانی ِ این جمله تو روزمرگیا بیشتر میشه که: “انگار همین دیروز بودا…”، و این “دیروز” ممکن ِ گاهی حتی چندین سال قبل باشه.
…
به هرحال انگار همین دیروز بود که پست قبل رو گذاشتم! امتحانا تموم شد و من خیلی خیلی احساس رهایی، خوشی و آرامش دارم!
15 پاسخ به زمان، زمان، و باز هم زمان