یک وقت‌هایی نمی‌دانی چه بگویی. پر از حرف‌های نگفته‌ای. حرف‌هایی که به گمان خودت، به هیچ‌کس نمی‌شود گفت و تو، اما نیاز داری این کوله‌باری که روی شانه‌هایت سنگینی می‌کند را زمین بگذاری و تکه‌ای از آن را با کسی شریک شوی و او بفهمدت. بدون هیچ قضاوتی، سرزنشی، نسخه‌پیچی‌ای، شنوای حرف‌هایت باشد، شانه‌ات را بفشارد، سر تکان دهد و بگوید “اوممم درک می‌کنم”…

22 پاسخ به حرف‌های من هنوز، و همیشه ناتمام…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

~x( x-( o^: o:-) i-) b-) [-( @-> @-) >>: >:p >:D< >:) =p~ =d> =; =)) <:-p ;;;) ;;) ;) :| :x :D :> :-ss :-s :-p :-o@ :-o :-j :-h :-b :-? :-> :-< :-/ :-& :-$ :- :* :)) :) :(( :( 8-} 8-> -0- (:| #:-s #-o
درباره من

سارایی هستم که قبلا تارا میرکا بود اما از یک جایی به بعد خواست با اسم واقعی‌ش بنویسه. اینجا از فکرهام و تجربه‌های شخصیم می‌نویسم که برام مهم هستن و بهم کمک می‌کنن آدم بهتری باشم تا شاید برای شما هم مفید باشه. روانشناسی خوندم که خب از این جهت که گاهی رو نوشته‌هام اثر می‌ذاره خواستم بدونین :دی. به خاطر یه مشکل جسمی از ویلچر استفاده می‌کنم اما زندگی عادی خودمو دارم، انگار نه انگار! اصولا برام مهم نیست چه محدودیتایی دارم باید به جایی که می‌خوام برسم و این یه دستوره!! اگر وبلاگ من رو تو وبلاگتون لینک کردین لطفا بهم بگین. بسی مچکرم :]

برای ارتباط با من میتونید از صفحه "تماس با من" استفاده کنید.

شبکه‌های اجتماعی

FacebookTwitterInstagramGoodreadsIMDB