از بدقولی خوشم نمیاد. حالا سر هرچی که باشه. وقتی قراره یه چیزی یه زمانی انجام بشه ولی نمیشه، اینقدر حالم گرفته میشه که زمان میبره بتونم خودمو وفق بدم. بتونم بپذیرم.
آدمها رو جوری امیدوار نکنیم که بعد از پس ناامید نشدنشون برنیایم… ناامید شدن از قول یه نفر، مثل ناامید شدن از اون آدم به طور کلی هست.
2 پاسخ به ناامیدی