یک وقت‌هایی هم هست که سکوت نه سرشار از ناگفته‌هاست و نه بغض و آه.
آدم‌ها هرچه‌قدر تنهاترند، هرچه‌قدر بی‌تاب‌ترند حرف‌هایشان بیشتر است. حالا چه حرف‌هایی که در قالب ارتباط با دیگران جلوه می‌کند، و چه گفتگوی ناتمام ذهنی در قالب فکر.
آرام که باشی، جا دادن آرامشت در واژه‌ها آن‌قدر سخت می‌شود که قیدش را می‌زنی. می‌بینی نمی‌شود و این نشدن را می‌پذیری و به احترام همان پذیرش، سکوت می‌کنی…‌

درباره من

سارایی هستم که قبلا تارا میرکا بود اما از یک جایی به بعد خواست با اسم واقعی‌ش بنویسه. اینجا از فکرهام و تجربه‌های شخصیم می‌نویسم که برام مهم هستن و بهم کمک می‌کنن آدم بهتری باشم تا شاید برای شما هم مفید باشه. روانشناسی خوندم که خب از این جهت که گاهی رو نوشته‌هام اثر می‌ذاره خواستم بدونین :دی. به خاطر یه مشکل جسمی از ویلچر استفاده می‌کنم اما زندگی عادی خودمو دارم، انگار نه انگار! اصولا برام مهم نیست چه محدودیتایی دارم باید به جایی که می‌خوام برسم و این یه دستوره!! اگر وبلاگ من رو تو وبلاگتون لینک کردین لطفا بهم بگین. بسی مچکرم :]

برای ارتباط با من میتونید از صفحه "تماس با من" استفاده کنید.

شبکه‌های اجتماعی

FacebookTwitterInstagramGoodreadsIMDB