به “عادت” می‌گن “عشق”.

به “دوست داشتن” می‌گن “عشق”.

به “هوس”، به “خوش اومدن”، به “خودخواهی”، به “ارضای حس مالکیت” نیز…

اما واقعا عشق چی‌ ِ؟

یا اصلا وجود داره؟

آیا از بین می‌ره؟ عادی می‌شه؟ تموم می‌شه؟

چی باعث شد (یا می‌شه) به این نتیجه برسید که عاشق شدین؟ تپش قلب؟ معنی گرفتن زندگی؟ خوشحال و شاد بودن؟

نظر خودم رو در آخر می‌گم. اول دوست دارم نظر شما رو بشنوم.

دنبال یه جواب خاص نگردید، همونی که به ذهنتون می‌رسه رو راحت بگید.

24 پاسخ به یه حس مبهم که اسمش عشق ِ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

~x( x-( o^: o:-) i-) b-) [-( @-> @-) >>: >:p >:D< >:) =p~ =d> =; =)) <:-p ;;;) ;;) ;) :| :x :D :> :-ss :-s :-p :-o@ :-o :-j :-h :-b :-? :-> :-< :-/ :-& :-$ :- :* :)) :) :(( :( 8-} 8-> -0- (:| #:-s #-o
درباره من

سارایی هستم که قبلا تارا میرکا بود اما از یک جایی به بعد خواست با اسم واقعی‌ش بنویسه. اینجا از فکرهام و تجربه‌های شخصیم می‌نویسم که برام مهم هستن و بهم کمک می‌کنن آدم بهتری باشم تا شاید برای شما هم مفید باشه. روانشناسی خوندم که خب از این جهت که گاهی رو نوشته‌هام اثر می‌ذاره خواستم بدونین :دی. به خاطر یه مشکل جسمی از ویلچر استفاده می‌کنم اما زندگی عادی خودمو دارم، انگار نه انگار! اصولا برام مهم نیست چه محدودیتایی دارم باید به جایی که می‌خوام برسم و این یه دستوره!! اگر وبلاگ من رو تو وبلاگتون لینک کردین لطفا بهم بگین. بسی مچکرم :]

برای ارتباط با من میتونید از صفحه "تماس با من" استفاده کنید.

شبکه‌های اجتماعی

FacebookTwitterInstagramGoodreadsIMDB